آرشیو بهمن ماه 1396

از قرار معلوم كهكشان همسايه ما آنقدرها هم بزرگ نيست. اخترشناسان مركز ICRAR استراليا به تازگي فرضيات 50 ساله خود را دور ريخته و ابعاد كهكشان اندرومدا (Andromeda) را اندازه گرفته اند. نتايج اين محاسبات نشان مي دهند اندرومدا ابعادي مشابه كهكشان راه شيري دارد.

اندرومدا نزديك ترين كهكشان بزرگ و مارپيچ نزديك به زمين است كه در فاصله 2.5 ميليون سال نوري از ما قرار دارد. اخترشناسان پيش از اين باور داشتند اين كهكشان، دو يا سه برابر بزرگ تر از راه شيري است اما ICRAR (مركز بين المللي تحقيقاتي اخترشناسي راديويي) با روشي نوين به نتيجه اي متفاوت رسيدند.

در اين روش از مشاهده حركت سريع ستاره هاي داخل كهكشان براي تعيين سرعت گريز آنها استفاده مي كنند (يعني سرعتي كه ستاره براي گريز از ميدان گرانشي نياز دارد) و بدين ترتيب، جرم كهكشان را اندازه مي گيرند. دكتر پراوال كافل از محققين اين پروژه مي گويد:

زماني كه موشكي را به فضا پرتاب مي كنيم، بايد حداقل سرعت 11 كيلومتر بر ثانيه داشته باشد تا از ميدان گرانش زمين بگريزد. از آنجا كه كهكشان راه شيري تريليون ها بار ثقيل تر از زمين است، براي گريز از ميدان گرانش آن به سرعت بالاي 550 كيلومتر بر ثانيه نياز داريم. همين روش را مي توان براي تعيين جرم كهكشان اندرومدا به كار گرفت.

طبق محاسبات اين تيم، اندرومدا حدود 800 ميليارد بار سنگين تر از خورشيد است، يعني جرمي مشابه كهكشان راه شيري دارد. اين نتايج همچنين نشان مي دهند مقدار ماده تاريك در كهكشان همسايه تنها يك سوم مقدار حاصل از مشاهدات پيشين است.

حالا كه ابعاد جديدي براي اندرومدا به دست آمده، بايد شبيه سازي آينده دو كهكشان هم دوباره انجام گردد تا ببينيم برخورد اين دو همسايه در حدود 5 ميليارد سال آينده چه نتيجه اي را در پي خواهد داشت و چه تغييري در سامانه هاي ستاره اي مجاور به وجود خواهد آورد.

هوندا به تازگي يك پكيج باتري متفاوت را راهي بازار كرده است. اين پكيج يكتا مي تواند در تجهيزات و وسايل نقليه متفاوتي از جمله اي وي تي ها (AVT، خودروهاي همه جا رو) و اسكوتر هاي برقي مورد استفاده قرار بگيرد.

ظرفيت پايه اين پكيج باتري كه با نام The Mobile Power Pack شناخته مي شود چيزي در حدود 1 كيلووات ساعت بوده و استفاده كنندگان از آن حتي مي توانند بنا به استفاده اي كه دارند باتري اي با ظرفيت بيشتر را نيز سفارش دهند.

اين پكيج قابل حمل، تعويض پذير بوده و قابل شارژ مجدد است. با كمك اين نوع پكيج تعويض باتري برخي از تجهيزات و وسايل نقليه الكتريكي رفع شده و امكان شارژ مجدد آن ها فراهم مي شود.

گفته مي شود استفاده كنندگان از اين وسيله مي توانند با فراهم آوردن چندين پكيج مختلف، آن ها را باهم هماهنگ كرده و به صورت همزمان به عنوان يك پكيج يكتا و كامل با ظرفيت بيشتري براي وسايل نقليه اي مثل موتورسيكلت هاي الكتريكي استفاده كنند.

Honda Mobile Power Pack World for PCX ELECTRIC scooter

ليست زير نمونه هايي از وسايل و تجهيزاتي است كه مي توان از اين پكيج در آن استفاده كرد:

1- اي تي وي خودران 3E-D18 هوندا كه عموما براي حمل تجهيزات و ابزارها در زمين ها و مكان هاي غيرقابل دسترس استفاده مي شود.(كانسپت)
2- ديگر كانسپت هاي روباتيك 3E هوندا مثل Empower, Experience, Empathy
3- اسكوتر PCX ELECTRIC توليدي اين كمپاني
4- چهار چرخه هاي الكتريكي و دونفره هوندا (كانسپت)

The Mobile Power Pack مي تواند به ساير دستگاه ها نيز متصل شده و اطلاعات مربوط به شارژ و فعاليت هاي آن ها را نگه داري كرده و در مواقع لزوم به خودشان و يا ساير تجهيزات ها ديگر ارسال كند.

اين باتري در واقع نگرش هوندا نسبت به انرژي ها تجديد پذير و نحوي استفاده از آن ها را براي وسايل نقليه الكتريكي كوچك نشان مي دهد. هوندا با عرضه اين پكيج نشان داده است كه اهميت خاصي براي وسايل نقليه و تجهيزاتي مثل دستگاه هاي ديجيتال و لوازم خانگي برقي كه قابليت حمل و جابجايي داشته و از نيروي الكتريكي كمك مي گيرند قائل بوده و تلاش مي كند كه بازار آن ها از آن خود كند.

Honda 3E-D18

همانطور كه مي دانيد توليد انرژي هاي تجديدپذير برعكس انرژي هايي كه از سوخت هاي فسيلي بدست مي آيد با تقاضاي مصرف كنندگانشان هم خواني نداشته و گاها كمتر و يا بيشتر از نياز مصرف كنندگان اند.

به عنوان نمونه انرژي برقي كه از باد و توربين هاي بادي در شب حاصل مي شود با تقاضا انرژي الكتريكي همخواني نداشته و اكثرا اين انرژي ها به دليل نبود تقاضا در شب ذخيره شده و در روز مورد استفاده قرار مي گيرد. هوندا به دنبال استفاده از چنين فرصت هايي و ذخيره اين انرژي ها در باتري هاي قابل حمل خود است.

مديران هوندا مي گويند اين پكيج تامين كننده برق ضد آب و ضد گرد و خاك بوده و مي تواند حتي در مواقعي كه برق قطع است نيز به عنوان منبع برق اضطراري مورد استفاده قرار گيرد.

همراه با اين پكيج هاي باتري اين هوندا از كانسپت جديدي نيز رونمايي كرده است كه با نام the Honda Mobile Power Pack Exchanger Concept شناخته مي شود.

اين كانسپت توضيح مي دهد كه چگونه يك ايستگاه شارژ وسايل نقليه الكتريكي مي تواند به تنهايي و همزمان چندين پكيج باتري The Mobile Power Pack را شارژ كرده و اين پكيج ها را عرضه كند.

به علاوه اين مبدل مي تواند در ساعات اوج مصرف برق سبب ثبات تامين برق نيز شود. اين ثبات انرژي به اين صورت اتفاق مي افتد كه مبدل ياد شده در ساعات اوج مصرف برق، از انرژي پكيج هاي باتري موجود در ايستگاه استفاده مي كند.

Honda PCX ELECTRIC

هوندا انتظار دارد كه اين كانسپت كه يك مبدل انرژي را توصيف مي كند در ايستگاه هاي شارژ الكتريكي موجود در خيابان ها پياده سازي شده و پكيج هاي باتري قابل حمل اين كمپاني را شارژ مجدد كنند. عمدتا اين ايستگاه ها پكيج هايي را از قبل شارژ كرده و نگه داري مي كنند.

با مراجعه افراد و در قبال دريافت باتري هاي خالي، پكيج هاي شارژ شده در اختيار آن ها كه عموما مصرف كنندگان محصولات قابل حمل الكتريكي اند قرار مي گيرد.
هوندا براي نمايش كارايي كانسپت ذكر شده و نشان دادن چگونگي استفاده روزانه از اين كانسپت و باتري هاي تازه معرفي شده خود در زندگي افراد، محصولات مختلفي را به اين تجهيزات مجهز كرده است.

از اين جمله مي توان به اسكوتر الكتريكي the PCX Electric اشاره كرد. اين اسكوتر تمام الكتريكي مجهز به يك پيشرانه الكتريكي هوندا بوده و انرژي آن توسط پكيج هاي قابل حمل Honda Mobile Power Pack تامين مي شود.

وسيله نقليه ديگري كه هوندا آن را به پكيج هاي باتري خود مجهز كرده كامپكت جمع و جوري است كه بر اساس the Honda Pioneer 500 ساخته شده و از دو پكيج باتري تعويض پذير مستقل در هر طرف خود استفاده مي كند.

Honda Mobile Power Pack 4W-Vehicle Concept

هوندا در هنگام معرفي اين پكيج هاي باتري يادآور شده است كه داشتن يك پكيج باتري قابل حمل كه امكان شارژ مجدد آن نيز وجود دارد در موقعيت هاي مختلفي مثل جنگ و مكان هاي دورافتاده مي تواند بسيار تاثير گذار و كار راه انداز باشد.

در روزهاي پاياني سال 2017، فيسبوك اپليكيشن جديدي تحت عنوان Messenger Kids را براي iOS عرضه كرد تا خانواده ها با نصب آن روي ديوايس هاي فرزندانشان، ديگر نگراني بابت حضور كودكان در فضاي مجازي و خطراتي كه آن ها را تهديد مي كند نداشته باشند.

بعد از حدود دو ماه و جنجال هايي كه اين اپ به وجود آورد، بالاخره ساعاتي پيش فيسبوك پيان رسان كودك خود را در گوگل پلي نيز منتشر نمود. مسنجر كيدز به نوعي همان فيسبوك مسنجر است، با اين تفاوت كه خانواده مي توانند روي فعاليت هاي بچه ها نظارت داشته باشند.

در مسنجر كيدز، اكانت كودك به اكانت والدين وصل مي شود. بنابراين هنگامي كه كودك بخواهد با كسي چت كند، برنامه قبل از شروع گفت و گو اعلاني براي خانواده مي فرستد. اگر خانواده اجازه داد، او مي تواند گفت و گو را آغاز نمايد. در كنار اين مسئله، مسنجر كيدز پرداخت درون برنامه اي نداشته و خبري از تبليغات هم در آن نيست.

به لطف فيلترهاي گذاشته شده در بخش جستجو نيز والدين مي توانند اين اطمينان را داشته باشند كه فرزندشان به دنبال محتويات نامناسب نمي رود. اگرچه مسنجر كيدز توانست تاييده قانون حفاظت از كودكان در فضاي مجازي به دست بياورد ولي عرضه اين اپليكيشن هياهوي زيادي به بار آورد و حتي كمپيني براي حذف آن در اپ استور به وجود آمد.

خانواده ها و سازمان هاي حمايتي معتقد بودند كه اين نوع اپليكيشن ها باعث مي شوند تا كودكان از همان بچگي به فضاي مجازي روي بياورند. در هر صورت اين كمپين ها تاثير چنداني نداشته اند و اپ مسنجر كيدز همچنان به كارش ادامه مي دهد.

مكتب خونه، اپليكيشن آموزشي برگزيده ديجياتو در سال ۹۵ امسال را با قدرت استارت زد. گردانندگان اين مجموعه تصميم گرفتند كه صرفا سازنده ويديوهاي آموزشي نباشند، بلكه فعاليت هاي خود را به سطح يك رسانه آموزش ديجيتال يا (MOOC (Massive Open Online Course گسترش داده و به نمونه ايراني دوره هاي آنلاين ليندا و كورسرا تبديل شوند.

نتيجه اين تصميم راه اندازي سرويس مكتب پلاس بود كه حالا نزديك به يك سال از آغاز به كارش گذشته ايم. مكتب پلاس همان رويه اپليكيشن مكتب خونه را دنبال كرده، يعني آموزش ويديويي مباحث فني و درس هاي دانشگاهي براي افرادي كه شرايط تحصيل در فضاي آكادميك را ندارند، البته با تفاوتي بزرگ.

مكتب پلاس فراتر از مجموعه اي از ويديوهاست؛ با يك پلتفرم تعاملي مواجه هستيد كه درس ها با پروژه هاي واقعي تدريس مي شوند، مي توانيد سوالات تان را از اساتيد متخصص بپرسيد و در يك تالار گفتگو با هم دوره اي هايتان در ارتباط باشيد، و از همه مهم تر با اتمام دوره از دانشگاه تهران گواهينامه معتبر بگيريد.

با ثبت نام در مكتب پلاس، به غير از تماشاي ويديو مي توانيد در بحث هاي تالار گفتگو شركت كنيد و سوالات تان را از استاد درس بپرسيد. درست مثل دانشگاه هم بايد براي پاس شدن در دوره در آزمون شركت كرده و به استاد پروژه تحويل بدهيد.

در واقع مكتب پلاس را بايد يك دانشگاه مجازي در نظر بگيريد كه در يك محيط آكادميك آنلاين، همه مي توانند در آن مهارتي كسب كنند و براي يافتن شغل از مزاياي آن بهره بگيرند.

اپليكيشن مكتب خونه تا امروز بيش از ۸۰۰۰ ويديوي آموزشي را منتشر كرده كه به ۳۰۰ مورد از درس هاي آن مي توانيد به رايگان دسترسي داشته باشيد. هر چند كه گزينه هاي پولي هم در ميان آن ها ديده مي شود.

اما به خاطر مباحث حرفه اي تر، اعطاي مدرك و محيط تعاملي، شرايط در مكتب پلاس كمي متفاوت است و براي شركت در تمام دوره ها بايد هزينه بپردازيد. خوشبختانه هزينه ها براي يك دوره آنلاين معقول به نظر مي رسند ضمن اين كه براي كاهش هزينه ها گزينه خريد گروهي دوره ها را هم داريد كه برايتان تخفيف به همراه دارند.

با اين كه ويديوهاي اصلي با پرداخت هزينه آزاد مي شوند، اما دسترسي به بعضي ويديوها از همان ابتدا برايتان آزاد است تا پيش از ثبت نام در دوره بتوانيد برآوردي از كيفيت آموزشي داشته باشيد. با ثبت نام در هر دوره هم دسترسي به كل ويديوها برايتان آزاد خواهد شد و مي توانيد مطابق مباحث به جلو پيش برويد.

اما بعد از به پايان رساندن ويديوها و زماني كه به بحث كاملا مسلط شديد، نوبت به انجام پروژه درسي مي رسد. مثلا در دوره اتوكد از شما خواسته مي شود كه سازه مشخصي را با نرم افزار طراحي كرده و براي داوري به استاد درس بفرستيد. استاد بعد از سنجش كار، به شما رتبه مي دهد و در نهايت مي توانيد مدرك تان را از مكتب خونه تحويل بگيريد.

دوره هاي مكتب پلاس فعلا به ۱۱ مورد محدود هستند، اما همگي جزو موضوعات پرطرفدار و درآمدزاي اين روزها محسوب مي شوند.

دوره هاي فعلي مكتب پلاس شامل ۱۱ مورد مي شوند كه اكثرا مربوط به مباحث برنامه نويسي و كار با نرم افزارها مي شوند هر چند كه دوره هايي مثل مديريت استراتژيك و اصول بازاريابي را هم بين آن ها مي بينيد. البته فعلا تعداد اين دوره ها در مكتب پلاس محدود است و هنوز نيازهاي گسترده و متنوع كاربران را به طور كامل پوشش نمي دهند.

بنابراين هنوز در بعضي از دوره هاي درسي مكتب پلاس، با تالارهاي گفتگوي خالي مي شويد. البته نهادينه نبودن فرهنگ آموزش مجازي در كشورمان هم در اين موضوع بي تأثير نيست، اما با توجه به موفقيت سرويس هايي مثل ليندا و كورسرا در سطح بين المللي، مي توان اميدوار بود كه اين شيوه آموزشي هم به زودي جايگاه واقعي خود را در كشورمان پيدا كند.

«مصطفي حسيني» مدير عامل مجموعه مكتب خونه در گفتگو با ديجياتو آينده آموزش مجازي در ايران را روشن مي بيند و اعتقاد دارد كه جايگاه اين نوع از آموزش همگام با دنيا در ايران هم نهادينه خواهد شد:

كاري كه ما مشغول انجامش هستيم اگر چه كار نويي است، اما طي چهار-پنج سال اخير در دنيا تجربه شده و سرويس هاي MOOC سهم خود از بازار را تصاحب كرده و اين روزها به بازار بزرگي تبديل شده اند. همانطور كه بسياري از سرويس هاي آنلاين (چه در دنيا چه در ايران) در تصاحب بازار از كسب و كارهاي سنتي موفق بوده اند، آموزش آنلاين هم مي تواند با سرعت زيادي سهم بازار خود را از سيستم سنتي بگيرد و اين تجربه اي است كه در سطح دنيا اتفاق افتاده است.

نمايي از اپليكيشن موبايل مكتب خونه؛ جايي كه مي توانيد به هزاران ويديوي آموزشي از مباحث فني و دانشگاهي دسترسي داشته باشيد. متأسفانه هنوز دسترسي به دوره هاي مكتب پلاس از اپليكيشن ممكن نيست.

مدير عامل مكتب خونه در ادامه صحبت هايش بازخوردهاي دريافتي از مكتب پلاس را خوب و رضايت بخش توصيف مي كند:

در يك سالي كه از راه اندازي مكتب پلاس گذشته، ۱۱ دوره را را لانچ كرديم كه تا آخر سال تعداد آن ها را به ۲۰ مورد مي رسانيم. عليرغم كم بودن تعداد دوره ها بازخورد خيلي خوبي داشتيم و طي اين بازه يك ساله، چندين هزار پروژه تصحيح كرديم كه نشان از استقبال خوب كاربران دارد.

طبيعتا نهادينه شدن اين فرهنگ ممكن است زمان بر باشد. اما اقداماتي هستند كه مي توانند رسيدن تيم مكتب خونه به اين هدف را سرعت ببخشند. يكي فراهم شدن امكان شركت در دوره هاي مكتب پلاس از طريق اپليكيشن موبايل و دسترسي آن براي تعداد بيشتري از كاربران است كه متأسفانه هنوز محقق نشده.

مورد بعد هم اينكه كاربران iOS با گذشت پنج سال از آغاز به كار مجموعه، همچنان براي دسترسي به ويديوهاي آموزشي ناچار به باز كردن وبسايت مكتب خونه هستند كه اميدواريم شاهد ارائه يك اپليكيشن مستقل هم براي كاربران اين سيستم عامل باشيم. طبيعتا كاربران بيشتر، استقبال بيشتر از آموزش مجازي را به همراه خواهد داشت.

اما در مجموع، شكي نيست كه اپليكيشن مكتب خونه و راه اندازي سرويس مكتب پلاس جزو اتفاقات خوب حوزه آموزش كشورمان بوده اند و از همين طريق و با پرورش افراد متخصص، مي توانند نقش موثري در حل معضل بيكاري در جامعه مان داشته باشند.

البته باز هم مي گوييم كه هنوز تا نهادينه شدن فرهنگ آموزش آنلاين زمان زيادي باقيست و رسيدن به اين هدف صرف نظر از تلاش هاي توسعه دهندگان تواناي كشور، به همكاري و همياري نظام آموزشي با اين افراد متخصص بستگي دارد؛ موضوعي كه مثال موفق و امتحان پس داده اش را مي توان در همكاري مكتب خونه با دانشگاه تهران مشاهده كرد و اميدواريم كه نهادهاي آموزشي ديگر نيز همين رويه را پيش بگيرند.

بعد از ماه ها گمانه زني، پزشكان اخيراً در مقاله اي تازه به تشريح بيماري مرموزي پرداخته اند كه بلاي جان ديپلمات هاي آمريكايي مقيم كوبا شد. اگرچه منشا اين بيماري هنوز در هاله اي از ابهام قرار دارد، پزشكان «تقريباً مطمئن» هستند كه ارتباطي به يك سلاح صوتي ندارد.

اين پزشكان به بررسي وضعيت 21 نفر از افرادي پرداخته اند كه در سفارت آمريكا حاضر بوده اند و پي بردند كه تمام نشانه هاي بيماري -نظير سردرد، اختلالات خواب و تغيير روحيات- همگي از آسيب هاي مغزي حكايت دارند. اما نكته غافلگيركننده اينست كه در هيچ يك از اين ديپلمات ها، نشانه اي از تروماي مغزي ديده نمي شود.

پزشكان مي گويند كارمندان سفارت ايالات متحده «بدون اينكه دچار ضربه مغزي شوند، دچار ضربه مغزي شده اند». دكتر داگلاس اسميت، مدير مركز آسيب هاي مغزي دانشگاه پنسيلوانيا و همكاران وي عقيده دارند بيماري اين افراد، يك نوع اختلال كاملاً جديد است كه احتمالاً تحت تاثير شرايط زيست محيطي مشترك آنها در هاوانا به وجود آمده است.

از سال 2016 ميلادي بود كه ديپلمات هاي آمريكايي مقيم كوبا، شروع به تجربه مجموعه اي غيرمتعارف از علائم بيماري، مانند سرگيجه، حالت تهوع و كاهش شنوايي كردند. همه ديپلمات ها به جز يك نفر، در اظهارات خود گفتند كه پيش از آغاز اين علائم، صدايي عجيب شده اند يا لرزشي خفيف را در خانه ها و اتاق هاي خود احساس كرده اند.

اظهارات كارمندان سفارت آمريكا اين ترس را به وجود آورد كه ديپلمات هاي اين كشور، هدف نوعي از تسحيلات مايكروويو قرار گرفته اند؛ با اين حال پليس فدرال آمريكا نتوانست شواهدي براي اثبات اين مسئله بيابد. تا پاييز 2017، بالغ بر 80 نفر كه به نوعي با سفارت آمريكا ارتباط داشتند از علائم مشابهي رنج بردند و تعداد قربانيان اين بيماري به 24 نفر رسيد.

هنوز مشخص نيست چه عاملي اين علائم را در مبتلايان به وجود آورده، اما پزشكان حدس مي زنند صداي مرموزي كه توسط بيماران شنيده شده محصولي فرعي از آن چيزي بوده كه حقيقتاً به آنها آسيب مي زده است. به عنوان مثالي واضح براي تفهيم اين مسئله، مي توان به صداي شليك يك گلوله اشاره كرد؛ در واقع هنگام شليك با يك سلاح، اين گلوله است كه شخص را از پاي در مي آورد و نه صداي آن.

درست يك روز بعد از اينكه محققان موسسه فناوري ماساچوست (يا MIT) از ساخت چيپي كم مصرف براي رمزگذاري رونمايي كردند، اين دانشگاه با يك چيپ شبكه عصبي ديگر خبرساز شده كه مي تواند مصرف انرژي را تا 95 درصد كاهش دهد. اين قابليت سبب مي شود چنين چيپي، قطعه اي ايده آل براي ديوايس هاي مبتني بر باتري مثل موبايل هاي هوشمند باشد كه نيازمند سيستم هاي پيچيده شبكه عصبي و مصرف كم انرژي هستند.

شبكه هاي عصبي از چندين پردازنده اطلاعات متصل به يكديگر تشكيل شده اند. به صورت معمول اين شبكه ها با تحليل مجموعه اي عظيم از اطلاعات، فعاليت خاصي را آموزش مي بينند. سپس از اين شبكه ها مي توان براي قابليت هاي رايجي مثل تشخيص گفتار يا ويرايش تصوير استفاده كرد.

مشكل اصلي همواره اين بوده كه اين شبكه هاي عصبي بسيار بزرگ هستند و مصرف انرژي بالايي دارند؛ به همين خاطر، نمونه اي كه احتمالاً در موبايل هوشمند شما جاي گرفته بسيار كوچك است و در نهايت، كارايي بسيار محدودي دارد. افزون بر كاهش مصرف انرژي، چيپ جديد MIT، سرعت پردازش شبكه هاي عصبي را تا سه الي هفت برابر نسبت به نمونه هاي قبلي افزايش مي دهد.

محققان توانسته اند الگوريتم هاي يادگيري ماشيني در شبكه هاي عصبي را به يك نقطه محدود كنند كه «محصول نقطه اي» ناميده مي شود. محصول نقطه اي، حركت رفت و برگشتي نودهاي مختلف در شبكه عصبي است و حالا محققان توانسته اند برخلاف طراحي هاي قبلي، نياز به رفت و برگشت اطلاعات به حافظه را از بين ببرند. گفتني است كه پس از انتشار اين خبر، نايب رييس كمپاني IBM نسبت به دستاورد MIT واكنش نشان داده و گفته كه اين ابداع تازه، مي تواند احتمالات تازه اي در زمينه شبكه هاي عصبي پيچيده تر و نيز اينترنت اشيا به وجود آورد.

بعيد است از علاقه مندان بازي هاي ويديويي بوده و نام مجموعه Bayonetta را نشنيده باشيد. نسخه اول اين سري در سال 2009 به بازار عرضه و با استقبال گيمرها و منتقدان رو به رو شد و موفق شد نمرات بالا و جوايز متعددي را از آن خود كند. نسخه دوم نيز در سال 2014 و به صورت انحصاري براي كنسول نينتندو وي يو منتشر شد و توانست موفقيت نسخه اول را تكرار كند. استوديو پلاتينوم گيمز كه از استوديوهاي معروف و خوش نام صنعت گيم است سازنده هر دو نسخه بازي است.

در مراسم Game Awards سال 2017 بود كه نينتندو اعلام كرد هر دو نسخه بايونتا براي كنسول موفق اين روزها يعني نينتندو سوييچ بازسازي شده اند و به زودي عرضه خواهند شد. خبري كه باعث تشويق و خوشحالي حضار مراسم شد. همچنين اعلام شد كه نسخه سوم بايونتا نيز به صورت انحصاري براي سوييچ در حال ساخت است.

بايونتا همه جا

نقطه قوت كنسول هيبريدي نينتندو سوييچ امكان بازي كردن به دو صورت ثابت و دستي است. يعني شما مي توانيد بدون توقف و به راحتي در هر مكاني به بازي كردن بپردازيد. حال فرض كنيد كه شاهكاري مانند بايونتا به سوييچ مي آيد. فرقي نمي كند در خانه هستيد يا در دانشگاه يا حتي در هواپيما. بايونتا هميشه همراه شماست و مي توانيد از آن لذت ببريد. همچنين تأييد شده است بايونتا 2 كه بر روي نينتندو وي يو با نرخ 30 فريم در ثانيه اجرا مي شد، بر روي سوييچ با نرخ 60 فريم در ثانيه اجرا خواهد شد.

بايونتا همه جا همراه شماست

آميبو

اگر از طرفداران نينتندو باشيد حتما نام آميبو به گوشتان خورده است. آميبو مدل هاي كوچكي از شخصيت هاي بازي هاي مختلف هستند كه با قرار دادن آن ها بر روي كنسول هاي مختلف نينتندو يا كنترلر هايشان مي توانيد قابليت هاي متفاوت و ويژه اي براي شخصيت داخل بازي به دست آوريد. مثلا در نسخه سوييچ بازي اسكايريم اگر آميبوي لينك (شخصيت اصلي مجموعه افسانه زلدا) را روي دسته ي كنسول قرار دهيد جعبه اي پديدار مي شود كه در آن لباس و شمشير لينك وجود دارد.

چندي پيش نينتندو اعلام كرد كه نسخه بازسازي شده بايونتا 2 در سوييچ از آميبو پشتيباني مي كند و شما مي توانيد با خريد آن لباس ها  و سلاح هاي متفاوتي با تم شخصيت هاي فرنچايزهاي ديگر نينتندو مانند مترويد و استار فاكس و ... داشته باشيد. البته تمام اين آيتم ها در طول بازي نيز قابل به دست آوردن هستند اما با آميبو به صورت يك جا دريافت مي شوند.

يكي از آميبوهاي بايونتا

از موسيقي لذت ببريد

موسيقي هر دو نسخه توسط گروهي از آهنگسازان مطرح ژاپني ساخته شده كه از آن ها مي توان به هيروشي ياماگوچي و ماسامي اوئدا اشاره كرد. نسخه اول بازي 150 قطعه و نسخه دوم 183 قطعه موسيقي دارند كه از نظر تعداد اعدادي بسيار قابل توجه هستند. اوئدا كه رهبري ساخت موسيقي نسخه دوم را به عهده داشته بيان كرده است كه در هنگام مبارزه با باس هاي بازي موسيقي با توجه به پيشرفت شما در مبارزه به صورت ديناميك تغيير مي كند. همچنين حركت ها و انيميشن ها و اتفاقاتي خاص در طول بازي باعث فعال شدن بخش هاي محتلفي از موسيقي مي شود و تجربه اي منحصر به فرد را براي گيمر فراهم مي كند.

موسيقي هاي بازي به صورت جداگانه هم به فروش مي رسند!

دو بازي در يك پكيج؟

ممكن است برايتان اين سؤال پيش آمده باشد كه آيا در بسته ي بازي دو كارتريج قرار دارد يا اين كه هر دو بازي بر روي يك كارتريج ذخيره شده اند؟ پاسخ منفي است. در واقع درون بسته بازي تنها نسخه دوم بايونتا قرار دارد. شما با خريد اين پكيج نسخه دوم را بر روي كارتريج هاي معمول سوييچ دريافت مي كنيد و سپس مي توانيد نسخه اول را بدون پرداخت هزينه اي از فروشگاه آنلاين نينتدو دريافت كنيد. همچنين لازم است اشاره كنم كه به گفته ي نينتندو در eShop نسخه اول به 8.5 گيگابايت و نسخه دوم به 12.4 گيگابايت فضاي ذخيره سازي نياز دارند.

شياطين و فرشتگان

طراحي دنياي بايونتا يكي از نقاط قوت اين مجموعه است. بيراه نيست اگر بگوييم سازندگان از يكي از شاهكارهاي ادبيات جهان، كمدي الهي نوشته دانته براي ساخت اين دنيا استفاده كرده اند. در بازي قصري طلايي وجود دارد كه خانه فرشتگاني است كه از دشمنان بايونتا به شمار مي آيند. اقتباسي نزديك از جلد بهشت. يا دنياي اصلي بازي كه شياطين و هيولاهاي متعددي در آن وجود دارد و خود بايونتا نيز از قدرت هاي جادويي خود براي احضار هيولاهايي استفاده مي كند، همه و همه برداشتي از جلد جهنم كمدي الهي هستند.

شياطين و فرشتگان

گيم پلي بازي خون تان را به جوش مي آورد!

گيم پلي Devil May Cry را در نظر بگيريد. حال درگيري هاي آن را چند برابر شلوغ و چالش برانگيز و البته لذت بخش كنيد. نتيجه گيم پلي جذاب بايونتا است. دست شما در مبارزات باز است. تنوع سلاح ها از كلت گرفته تا شمشير و پتك بسيار زياد است. همچنين بايونتا قدرت هاي جادويي مختلفي دارد. مثلا بعد از اجراي ضربات متوالي و پر كردن نواري مخصوص مي توانيد كمبويي را فعال كنيد كه دستگاهي شكنجه گر به صحنه ي مبارزه مي آيد و كار دشمن شما را تمام مي كند. همچنين مي توانيد حفره اي در محيط ايجاد كرده و هيولايي قدرتمند را احضار كنيد تا به دشمنانتان آسيب فراواني وارد كند.

مبارزات نفس گير

از قابليت هاي سوييچ استفاده كنيد

يكي دلايل محبوبيت فراوان نينتندو سوييچ راه هاي متفاوت بازي كردن با آن است. سازندگان بازي توانسته اند از اين قايبيت ها به خوبي بهره ببرند. شايد كمتر بازي در بين عناوين بزرگ توانسته از صفحه نمايش تاچ اين كنسول به درستي استفاده كند. اما بايونتا در اين زمينه موفق ظاهر شده و شما مي توانيد با لمس صفحه با دقت مناسب و خوبي در محيط حركت كنيد و در مقابل ضربات دشمنان جاخالي دهيد. در مبارزات نيز به مشكل خاصي برنخواهيد خورد. مي توان گفت تجربه تاچ بايونتا كاملا منحصر به فرد و خاص است اما جاي كنترلر را نخواهد گرفت.

بايونتا را با يك دوست تجربه كنيد

شما مي توانيد به صورت آنلاين و در مود co-op با يكي از دوستانتان بازي را انجام دهيد. در اين حالت رقابت هاي متفاوتي وجود دارد كه باعث جذاب شدن هر چه بيشتر تجربه آنلاين مي شود. براي مثال رقابتي وجود دارد كه در آن هركدام از شما بتوانيد ضربه و آسيب بيشتري به دشمنتان وارد كنيد امتياز بيشتر و آيتم هاي بهتري دريافت مي كنيد. اين موضوع و البته درجه سختي هاي متفاوت بازي ارزش بارها تجربه كردنش را چند برابر كرده است.

نسخه بازسازي شده بايونتا 1 و 2 در تاريخ 16 فوريه به صورت انحصاري براي كنسول نينتندو سوييچ عرضه مي شود تا دارندگان اين كنسول قبل از عرضه نسخه سوم بتوانند از اين دو شاهكار نسل قبل لذت ببرند. همچنين نسخه Special Edition بازي شامل كارتريج بازي بايونتا 2 براي كنسول سوييچ، كد دانلود نسخه اول، يك استيل بوك بسيار زيبا با طرح هر دو نسخه، چند برگ استيكر و البته چند كارت مختص دنياي بازي مي باشد و با قيمت 70 پوند براي خريد در دسترس است.

روز گذشته، اختتاميه چهارمين رويداد هم آفريني همراه اول در مقر اصلي اين شركت در خيابان ونك تهران برگزار شد و منتخبين هيئت داوران، جوايز و لوح هاي تقديري را با خود به خانه بردند. هم آفريني كه نام آن به تعبير شركت برگزار كننده اين رويداد، از تركيب دو عبارت «همراه اول» و «كارآفريني» به دست آمده رويدادي سالانه براي حمايت همه جانبه از كسب و كارهاي نوپا است و امسال، با محوريت «بازي هاي آنلاين موبايل» برگزار شد.

اين دوره از مجموعه رويدادهاي هم آفريني كه ثبت نام آن از 15 آبان ماه امسال آغاز شد و تا 20 آذرماه ادامه داشت، ميزبان 168 بازي بود كه در اين بين، 40 بازي به مرحله داوري رسيدند و پس از پشت سر گذاشته شدن روند داوري در روزهاي 15 و 16 بهمن ماه، سه بازي برتر طي مراسم اختتاميه معرفي شدند.

در اين مراسم، هيئت داوران به رياست بهروز مينايي، مديرعامل پيشين بنياد ملي بازي هاي رايانه اي، سه بازي «ديرين دخت»، «سلحشوران» و «يگان ويژه» را به عنوان بازي هاي برتر معرفي كردند و به اين سه تيم، به ترتيب 15، 10 و 5 ميليون تومان تعلق گرفت. بازي هاي «مشاجره»، «درگ ريسينگ»، «غار اژدها»، «AMAZIA»، «مزرعه شمالي»، «پسرخوانده» و «پرسيتي» هم عناويني بودند كه لوح تقدير همراه اول را با خود به خانه بردند.

همراه اول در هر دوره از رويداد هم آفريني، با يك شركت يا دانشگاه همكاري مي كند و شريك اصلي همراه اول در رويداد امسال هم پرديس اول كيش بود؛ شركتي كه خود يكي از استارتاپ هاي زير نظر همراه اول بوده. اما دوره چهارم از رويداد هم آفريني همراه اول به چند دليل با رويدادهاي سه سال گذشته تفاوت دارد و احتمالاً مهم ترين دليل، تمركز واحد آن «بر بازي هاي آنلاين موبايل» باشد.

در حالي كه دوره هاي پيشين هم آفريني در حوزه هايي مانند «فين‌تك»، «انرژي و محيط زيست»، «تجارت الكترونيك» و «خدمات موبايل مبتني بر گردشگري» فعاليت كردند، اين دوره به صورت خاص بر بازي و بازيسازي متمركز بود. به همين خاطر رويداد هم آفريني، اتفاقي مهم در حوزه گيم ايران به حساب مي آيد كه معمولاً از رويدادهاي خصوصي بي بهره است و اكثر فعاليت هاي اين چنيني به صورت دولتي و با متولي‌گري بنياد ملي بازي هاي رايانه اي انجام مي شوند.

با اين حال، مثل تمام رويدادهاي مشابه حوزه گيم، دوره چهارم هم آفريني نيز سوالاتي را در ذهن به وجود مي آورد كه شايد پاسخ دادن به آنها اندكي دشوار باشد. رويدادهاي حمايت از كسب و كارهاي نوپا، به صورت معمول فرصتي برابر در اختيار تمام شركت كنندگان قرار مي دهند و از بين آنها، شخص يا اشخاصي را بر مي گزينند كه در مدت زماني مشابه با ساير شركت كنندگان يا با دسترسي به امكاناتي يكسان، ايده يا طرح بهتري خلق كرده اند.

اين در حالي است كه بازي هاي دوم و سوم رويداد هم آفريني، يعني «سلحشوران» و «يگان ويژه» هر دو حدوداً دو سال پيش به بازار عرضه و ده ها هزار بار دانلود شده اند. بنابراين پرسشي كه به وجود مي آيد اين است كه همراه اول و پرديس اول كيش دقيقاً چه برنامه اي براي حمايت مالي، فني و حقوقي از عناويني دارند كه دو سال پيش به كافه بازار آمده اند و اگر بنا بر حمايت از طرح هاي آتي سازندگان است، بهتر نبود طرح هاي جديد آنها مورد بررسي قرار مي گرفت؟

ناگفته نماند كه بازي سلحشوران، به گفته سازندگانش به موفقيت بسيار خوبي رسيده و براي مدتي، روزانه 3 ميليون تومان درآمدزايي كرده و ضمناً چندين جايزه نيز در جشنواره هاي مختلف دريافت كرده. بنابراين شركت دادن عنواني اين چنين قدرتمند در كنار طرح هايي كه احتمالاً از شانس يا امكانات كافي براي تكامل هرچه بيشتر برخوردار نبوده اند، اندكي عجيب به نظر مي رسد و شايد از همان ابتدا هم تشخيص برندگان دوره چهارم هم آفريني كار چندان دشواري نبوده.

در بخشي از مراسم اختتاميه همراه اول، قرار بود دو شركت كننده پا به صحنه بگذارند و به ارائه يك «طرح كارآفريني» بپردازند. در اين بخش از مراسم كه پيش از اهداي جوايز برگزار شد، حمزه آزاد از مجموعه بازيسازان جوان (سازنده ديرين دخت) و مسعود عسگريان از استوديوي DreamRain (سازنده بازي سلحشوران) به صحنه آمدند تا به تعبير برگزار كنندگان رويداد، طرحي براي كارآفريني ارائه كنند.

اما عجيب اينكه در تايم هاي قابل توجهي كه در اختيار دو شخص قرار گرفته بود اصلي ترين موضوع صحبت، شرح رزومه و فعاليت هاي قبلي دو شركت بود و سخن چنداني از طرح هاي تازه و چگونگي منجر شدن آنها به كارآفريني به ميان نيامد. شركت بازيسازان جوان در وقت خود، ترجيح به تشريح مفصل دستاوردهايش داد و در پايان اشاره اي اجمالي به طرح آتي خود يعني گيم سنتر «بازيباز» داشت كه قرار است در تاريخ نامعلومي آغاز به كار كند.

اين رويه در سخنراني مسعود عسگريان شكلي ناپخته تر به خود گرفت و وي در مدت زمان نزديك به 10 دقيقه اي خود، تماماً به صحبت درباره روند ساخت بازي ناموفق «ماشين جنگي» و اتفاقاتي كه به ساخت «سلحشوران» و سپس بازي دنباله «نجات قلعه» منجر شد پرداخت. در حالي است كه در كنداكتور مراسم، براي هر سخنران وقتي 15 دقيقه اي در نظر گرفته شده بود اما به خاطر برخي ناهماهنگي ها، هر دو سخنران زودتر از زمان خود به صندلي بازگشتند و برخي از نامتعارف ترين لحظات رويداد هم آفريني را رقم زدند.

مسئله اصلي اينجا بود كه تمام سخنان مطرح شده در اين مدت زمان نزديك به 20 دقيقه اي، عملاً چيزي بيشتر از پروموت دو شركتي نبود كه در نهايت جوايز اصلي را نيز دريافت كردند. با توجه به مسائل مطرح شده در بالا در زمينه نابرابري ميان شركت كنندگان، شايد بهتر بود كه حداقل دو شركت شايسته تقدير براي سخنراني انتخاب مي شدند تا مراسم تماماً در قبضه يكي-دو نام خاص نباشد.

اگرچه همراه اول با رويداد هم آفريني دست به حركت مهمي زده و فرصتي براي درخشش بسياري از بازيسازان محروم ايراني به وجود آورده اما مشاهده مسائلي از اين دست در روند برگزاري رويداد و نيز مراسم اختتاميه، احتمالاً در غايي ترين حالت به نااميدي بازيسازان ايراني از شرايط حمايتي موجود در كشور دامن خواهد زد.

خصوصاً با در نظرگيري اين موضوع كه بسياري از جوايز مراسم هاي رسمي حوزه بازي در ايران، معمولاً به تيم هاي مشخصي مي رسند و گاه يك بازي در روند ساخت چهار ساله خود، چهار بار در رويدادهاي مختلف نامزد مي شود و هر بار جايزه اي دريافت مي كند.

تكرار همين مسئله در رويداد هم آفريني نشان مي دهد كه گويي برخي بازيسازان به خاطر قدمت طولاني تري كه دارند و روابط سازنده تري كه برقرار كرده اند، محكوم به حمايت همه جانبه از سوي همكاران و هم نسلان خود هستند و تيم هاي نوپاي حقيقي، بايد همچنان منتظر باشند تا بلكه بخت به آن ها نيز رو كند.

نسل كنوني مرسدس بنز C كلاس به عنوان مدل سال 2015 وارد خطوط توليد شده و به حيات خود ادامه مي دهد. اگر چه زمان زيادي از تولد اين نسل نمي گذرد، اما اشتوتگارتي ها تصميم گرفته اند مدل سال 2019 را با چهره اي بروز شده و تجهيزات بيشتر به ميدان رقابت بفرستند.

مرسدس C كلاس 2015

در نماي بيروني، دامنه تغييرات فيس ليفت C كلاس 2019 كم اما قابل توجه هستند. در نسخه هاي AMG جلو پنجره مشبك الماسي با يك خط افقي بزرگ اكنون به صورت استاندارد نصب مي شود. در دو طرف اين جلو پنجره چراغ هاي LED جديد به يك استاندارد تبديل شده اند. تيغه هاي موجود در ورودي هاي هوا هم از ديگر تغييرات اعمال شده بر روي فيس ليفت C كلاس هستند.

در قسمت عقب نيز شاهد چند تغيير كوچك هستيم كه از مهم ترين آنها مي توان به گرافيك متفاوت چراغ هاي LED و اضافه شدن ديفيوزر اشاره كرد. C كلاس 2019 بصورت استاندارد با رينگ هاي پنج پره 17 اينچي جديد ارايه خواهد شد، نقره اي موهاوي متاليك و سبز روشن متاليك دو رنگ جديدي هستند كه به ليست رنگ هاي اين مدل پرطرفدار اضافه شده اند.

در داخل كابين تغييرات فيزيكي چندان محسوس نبوده و به مواردي مثل فرمان با دكمه هاي لمسي و صفحه نمايش بزرگ 12.3 اينچي آپشنال پشت فرمان محدود مي شوند.

براي سيستم اطلاع رساني-سرگرمي يا همان اينفوتينمنت كه حالا بصورت پيشفرض از اتصال تلفن هاي همراه هوشمند پشتيباني مي كند، يك نمايشگر 10.25 اينچي بجاي نمونه 7 اينچي استاندارد قابل انتخاب است.

همانند بدنه براي كابين نيز امكان سفارش دو تركيب رنگ جديد فراهم شده كه عبارتند از خاكستري ماگمايي و مشكي براي نسخه هاي تقويت نشده و قهوه اي تيره يا بژ ابريشمي با مشكي منحصرا براي مدل هاي AMG.

مرسدس C كلاس فيس ليفت از لحاظ تجهيزات تكنولوژيك پيشرفت هاي زيادي داشته است. مثل برادر بزرگ تر يعني E كلاس، اين خودرو از دستيار هوشمند رانندگي بهره مي برد. به لطف ارتقاي سيستم هاي راداري، دوربين ها، استفاده از داده هاي نقشه و تكيه بر دستيار هوشمند رانندگي C كلاس 2019 خواهد توانست در برخي شرايط معين، به صورت نيمه خودران طي مسير كند.

در كنار پيشرانه هاي قبلي، نيروي C كلاس 2019 توسط يك موتور 2 ليتري توربوشارژ جديد كه 255 اسب بخار قدرت و 370 نيوتن متر گشتاور دارد، تامين خواهد شد. وظيفه انتقال قدرت نيز بر عهده يك گيربكس 9 سرعته خودكار گذاشته شده است. طبق برنامه ريزي اشتوتگارتي ها، مرسدس C كلاس 2019 به همراه مرسدس مايباخ S كلاس 2019 در ماه مارس و در نمايشگاه ژنو رسما به جهانيان معرفي مي شود.

اميد است با توجه به بهبودهاي انجام شده توسط مرسدس بنز، C كلاس 2019 بتواند استانداردهاي فوق العاده دشوار موجود را پاس نموده و در كنار مدل هاي امن و پيشرفته اي مثل سمند و پرايد فرصتي براي عرض اندام پيدا كند!

آيا مي دانستيد كارگردانان هاليوودي نيز پارتي بازي مي كنند؟!!! شايد هيچ كسب و كار و تجارتي در دنيا از لحاظ زرق و برق و در چشم بودن به پاي فعاليت هاليوود و سينما در كل نرسد. فعاليت در دنياي سينما نيز معمولاً يك حرفه خانوادگي است. در اين ميان كارگردانان يكي از اركان مهم اين حرفه را تشكيل مي دهند كه نقش مهمي نيز در تسري اين حرفه در خانواده خود دارند. كارگردانان هاليوودي نيز عليرغم حرفه اي بودن در اين حوزه و تمامي وسواسي كه در انتخاب بازيگران دارند گاهي اوقات از اعضاي خانواده خود در فيلم هايشان استفاده مي كنند.

در برخي از موارد وقتي كه تيتراژ پاياني يك فيلم را نگاه مي كنيد انگار در حال بررسي شجره نامه يك خانواده هستيد و نام هاي خانوادگي مشابهي كه در فهرست بازيگران و عوامل مي بينيد شما را به فكر فرو مي برند. اگر چه به دليل وسعت دنياي هاليوود گاهي اين شباهت ها در نام هاي خانوادگي طبيعي است اما بايد بدانيد كه بسياري از كارگردانان هاليوودي سرشناس در برخي از فيلم هاي خود از فرزندانشان به عنوان بازيگر استفاده كرده اند. بدين ترتيب مي توان ادعا كرد كه اگر پدر يا مادر سرشناسي در هاليوود به خصوص به عنوان كارگردان داشته باشيد شانس شما براي حضور در اين عرصه و موفقيت در آن بيشتر خواهد بود. در ادامه اين مطلب قصد داريم شما را با اعدادي از كارگردانان هاليوودي آشنا كنيم كه در فيلم هاي خود از فرزندانشان استفاده كرده اند.

۱- كريستوفر نولان

كريستوفر نولان به عنوان يكي از بزرگترين كارگردانان هاليوودي همواره در انتخاب بازيگران براي فيلم هاي خود نهايت دقت و وسواس را به كار برده است. همچنين وي در برخي از فيلم هايش نشان داده كه سعي مي كند بين فعاليت خود به عنوان يك كارگردان هاليوودي و پدر خانواده تعادل برفرار كند. وي براي اين كه هر دو مهارت خود را در فيلم هايش به تصوير بكشد گاهي از فرزندان خود در فيلم هايش استفاده مي كند. مگنوس، پسر نولان، در فيلم «تلقين» «Inception » در نقش پسر كوچك دومينيك كاب ظاهر شد و پسر ديگرش اوليور نيز در فيلم «حيثيت» (The Prestige) نقش كودك تازه متولد شده آلفرد بوردن را بازي كرد.. دخترش، فلورا، و ديگر پسرش، روري، نيز نقش هاي كوتاه و جانبي در فيلم هاي پدرشان داشته اند.

فلورا در فيلم «بين ستاره اي» (Interstellar) نقش يكي از دختران سوار بر كاميون را بازي كرد و روري نيز در فيلم «شواليه تاريكي برمي خيزد» (The Dark Knight Rises) يكي از كودكاني بود كه در صحنه مربوط به پل سوار بر اتوبوس مدرسه بود. همچنين وي از اسم فرزندانش براي نام هاي مستعار فيلم هاي خود استفاده مي كند كه از گزند دزديدن عنوان فيلم هاي مشهور در امان باشد. براي مثال وي از عنوان «مگنوس ركس» براي فيلم «شواليه تاريكي بر مي خيزد» و از عنوان «نامه فلورا» براي فيلم «بين ستاره اي» استفاده كرد.

۲- كلينت ايستوود

يكي از فوايد بازيگر و كارگرداني بزرگ بودن در عرصه هاليوود اين است كه هنگام انتخاب بازيگران مي توانيد اعمال نفوذ قابل توجهي داشته باشيد و كلينت ايستوود نيز از همين مزيت براي تشكيل يك خانواده بزرگ هاليوودي استفاده كرده است. وي در فيلم «قدرت مطلق» (Absolute Power) از دخترش كيمبر لين ايستوود در نقش يك ليدر تور گردشگري استفاده كرد كه بعدها تمركزش را بيشتر روي كار در زمينه گريم قرار داد. پسرش مورگان ايستوود نيز نقش هاي كوتاهي در فيلم هاي «بچه اشتباهي» (Changeling) و «دختر ميليون دلاري» (Million Dollar Baby) داشت.

كاترين ايستوود نيز همراه با خواهر ناتني اش فرانچسكا ايستوود در فيلم «پسران جرسي» ( Jersey Boys) حضور يافت. آليسون ايستوود نيز نقش هاي كوتاهي در برخي از فيلم هاي پدرش مانند «برانكو بيلي» (Bronco Billy)، «نيمه شب در باغ خوب و بد» (Midnight in the Garden of Good and Evil) و «قدرت مطلق» داشته است. اما كايل ايستوود برخلاف خواهر و برادرانش، موسيقي را به بازيگري ترجيح داده است اما اين موضوع نيز مانع از ان نشد كه در برخي از فيلم هاي معروف پدرش مانند «جوزي ولز ياغي» (The Outlaw Josey Wales)، «مرد هانكي تانكي» (Honkytonk Man)، «پل هاي مديسون كانتي» (The Bridges of Madison County) و «جي ادگار» (J. Edgar) حضور نداشته باشد.

در نهايت نيز اسكات ايستوود كه تمركز خود را بيشتر از سايرين بر روي بازيگري قرار داده در فيلم هاي «گرن تورينو» (Gran Torino)، «پرچم هاي پدران ما» (Flags of our Fathers) و «شكست ناپذير» (Invictus) نقش هاي بزرگ تري داشته و در فيلم هايي غير از فيلم هاي پدرش مانند «سرنوشت خشمگين» و «جوخه انتحار» نيز حضور داشته است.

۳- ران هاوارد

ران هاوارد يكي از كارگردانان هاليوودي مشهور است كه فيلم هاي بزرگي مانند «ذهن زيبا» (A Beautiful Mind)، «آپولو ۱۳» (Apollo 13)،«پيله» (Cocoon) و «اسپلش» (Splash) را ساخته است. اما جداي از كارگرداني مشهور بودن، وي پدر برايس دالاس هاوارد نيز هست كه خود به بازيگري شناخته شده تبديل گشته است. او حرفه بازيگري خود را با كار براي پدرش آغاز كرده و نقش هاي كوتاهي در فيلم هاي «بچه داري» (Parenthood)، «آپولو ۱۳»، «چگونه گرينچ كريسمس را دزديد» (How the Grinch Stole Christmas) و «ذهن زيبا» ايفا كرد. اگر چه وي ديگر در فيلم هاي مستقل از پدرش نيز بازيگري شناخته شده به شمار مي رود اما بدون شك حضور اوليه در فيلم هاي پدرش بود كه او را به هاليوود شناساند.

۴- جاد آپاتو

شايد استفاده از خانواده در فيلم ها كار بسيار جالبي باشد اما هيچ كارگردان هاليوودي تاكنون مانند جاد آپاتو اين كار را انجام نداده است، آن هم در فيلم «اين است ۴۰» (This Is 40). اين فيلم داستان مردي را روايت مي كند كه در آستانه ميانسالي با همسر صبور و دو فرزند شلوغ و شيطانش زندگي مي كند كه در آن همسر واقعي آپاتو، لزلي مان، و دو دخترشان ماود آپاتو و آيريس آپاتو حضور داشتند. البته جاد خود در اين فيلم حضور نداشته و نقش مرد خانواده را پل راد بازي مي كرد. همچنين دو دختر و همسر آپاتو در فيلم ديگر وي با نام «آدم هاي بامزه» (Funny People) نيز حضور داشتند.

۵- ريچارد لينكليتر

فيلم «پسرانگي» (Boyhood) را بايد يكي از جاه طلبانه ترين فيلم هاي هاليوودي دانست كه تاكنون ساخته شده است. اين فيلم كه تصويربرداري صحنه هاي آن در طول يك دهه انجام گرفته داستان پسربچه اي به نام ميسون (الار كولترين) را روايت مي كند كه بعد از جدا شدن والدينش از يكديگر رفته رفته بزرگ شده و تغيير مي كند. اين موضوع كه كمتر بازيگري حاضر مي شود يك دهه از عمرش را به يك فيلم واحد اختصاص دهد دليل خوبي بود كه لينكليتر در تصميمي عاقلانه از دخترش، لورلي لينكليتر در نقش سامانتا، خواهر بزرگتر ميسون، استفاده كند. بازي او نيز در اين نقش مانند ديگر بازيگران بسيار طبيعي و بي نقص بود و اين موضوع نشان داد كه او از استعداد لازم در اين زمينه برخوردار است و نقش هايي كه بعدها وي در فيلم هاي ديگر بازي كرد مويد اين مطلب بود.

۵- كوين اسميت

گاهي اوقات برخي از والدين براي نامگذاري فرزندان خود از شخصيت هاي دوست داشتني مورد نظر خود در فيلم ها استفاده مي كنند. كوين اسميت نيز به عنوان يك پدر و يكي از شناخته شده ترين كارگردانان هاليوودي براي نامگذاري دخترش، هارلي كويين، از شخصيت شرور فيلم «بتمن» استفاده كرده است. علاوه بر اين نامگذاري جالب وي از دخترش در فيلم هاي متعددي مانند «جي و باب ساكت پاتك مي زنند» (Jay and Silent Bob Strike Back)، «دختر جرسي» (Jersey Girl)، «عاج فيل» (Tusk) و تعدادي ديگر از فيلم هاي خود استفاده كرده است. حتي او در يكي از اپيزودهاي سريال «سوپر گرل» (Supergirl) كه پدرش كارگرداني آن را بر عهده داشت نيز حضور يافت.

۶-آلفرد هيچكاك

در موارد قبلي تنها از كارگردانان هاليوودي مدرن نام برديم اما بايد بدانيد كه سنت استفاده از فرزندان در فيلم هاي خود در ميان كارگردانان هاليوودي سنتي ديرينه است كه قبل از قرن ۲۱ نيز رواج داشت. براي مثال استاد دلهره و تعليق در سينما، آلفرد هيچكاك از دختر خود در بسياري از فيلم هاي مشهورش استفاده كرد. پاتريشيا هيچكاك در فيلم هاي «رواني» (Psycho)، «غريبه ها در قطار» (Strangers on a Train) و «ترس صحنه» (Stage Fright) كه همگي از فيلم هاي مشهور پدرش بودند حضور داشت. البته پاتريشيا بعدها در فيلم هاي متعدد ديگري كه پدرش هيپ نقشي در ساخت آن ها نداشت نيز حضور يافت و به بازيگري شناخته شده تبديل شد.

۷- فرانسيس فورد كوپولا

اگرچه با شنيدن نام فرانسيس فورد كوپولا اولين چيزي كه به ذهنمان مي رسد عنوان و فيلم «پدرخوانده» است اما بايد بدانيد كه فرانسيس در زندگي خصوصي اش يك پدر بسيار مهربان و متعهد استو دخترش سوفيا كوپولا نيز اكنون مانند پدرش يكي از بزرگ ترين و شناخته شده ترين كارگردانان هاليوودي است اما قبل از روي آوردن به كارگرداني، پدرش از او در برخي از فيلم هاي مشهور خود به عنوان بازيگر استفاده كرد. براي مثال وي در فيلم هاي «بيگانگان» (The Outsiders)، «ماهي جنگي» (Rumble Fish)، قسمت هاي اول و دوم «پدر خوانده» توسط پدرش به كار گرفته شد و در قسمت سوم اين مجموعه نيز جايگزين ويونا ريدر براي ايفاي نقش ماري كورلئونه شد كه اين اتفاق با انتقاداتي همراه شد و كوپولا به پارتي بازي و قوم و خويش پرستي متهم گرديد.

۸- جان هيوستون

شايد اگر جان هيوستون نبود الان درك ما از سبك نوآر بسيار متفاوت از امروز بود. او كارگرداني و نويسندگي فيلم «شاهين مالت» (The Maltese Falcon) را بر عهده داشت كه در دهه هاي آينده معياري براي ساخت فيلم هاي كارآگاهي- جنايي بود. هيوستون چنان كارگردان شناخته شده و مشهوري بود كه هر بازيگري آرزوي همكاري با او را داشت اما دخترش آنجليكا هيوستون، گفته كه عاشق نقش خود در فيلم پدرش با عنوان «قدم زدن با عشق و مرگ» (A Walk with Love and Death) نبوده است. البته بعدها وي در فيلم ديگر پدرش با عنوان «شرف خانواده پيتزي» (Prizzi’s Honor) بازي كرد كه جايزه اسكار بهترين بازيگر زن را براي وي در پي داشت.

۹- ارني لايولي

عموماً كارگردانان هاليوودي مشهور از فرزندان خود به عنوان بازيگر استفاده مي كنند زيرا از چنان قدرت و اعتباري برخوردار هستند كه توانايي اين كار را داشته و لازم نيست نگران افكار و نظرات ديگران در اين مورد باشند. از اين رو به ندرت اتفاق مي افتد كه بازيگري نوجوان بتواند در شهرت از والدين خود نيز پيشي بگيرد. اما اين همان اتفاق نادري است كه در سال ۱۹۹۸ براي ارني لايولي افتاد زماني كه نقش كوتاهي را در فيلم «مرد شني» (Sandman) به دختر خود بليك لايولي دارد. در كمال ناباوري اين تنها فيلمي بود كه ارني لايولي كارگرداني كرد و كمتر كسي آن را به ياد دارد اما اين فيلم دستكم باعث شهرت بليك لايولي شده و از آن به بعد وي در فيلم هاي متعدد ديگري كه هيپ ارتباطي با پدرش نداشتند حضور يافت.

۱۰- ايوان ريتمن

شايد اسم اين كارگردان هاليوودي نسبتاً مشهور را كمتر شنيده باشيد اما بدون شك فيلم هاي كمدي كلاسيكي كه او ساخته بيشتر از خودش به ياد آورده مي شوند؛ فيلم هاي از قبيل «شكارچيان روح» (Ghostbusters)، «پليس مهد كودك» (Kindergarten Cop) و «دوقلوها» (Twins). بعد از موفقيت اين فيلم ها ريتمن از قدرت و اعتبار خود براي بازي دادن به پسرش، جيسون، در برخي از فيلم هاي خود استفاده كرد و بدين ترتيب بود كه جيسون در فيلم هاي بعدي پدرش مانند «شكارچيان روح ۲» (Ghostbusters II)،  «دَيو» (Dave) و «روز پدر» (Fathers’ Day) حضور يافت.

البته جيسون ريتمن رفته رفته از سايه پدر خارج شده و خود اكنون از كارگردانان هاليوودي شناخته شده به شمار مي رود كه فيلم هاي خوبي مانند «پا در هوا» (Up In The Air) و «جونو» (Juno) را كارگرداني كرد و در زمينه تهيه كنندگي نيز سابقه دريافت جايزه اسكار را براي فيلم «ويپلش» (Whiplash) در كارنامه خود مي بيند.